سرکوبیاس

دانلود آهنگ یاس سرکوب

Cover Image
خواننده یاس
آهنگساز: احمد سانقه
میکس و مسترینگ: فربد عرش
ترانه سرا:

متن آهنگ

کار طولانیه، حوصله کن

پُر کار بودن به خیلی چیزا بستگی داره

 مهم‌ترینش انگیزست، وقتی به آینده فکر کنی کم کار می‌شی

 

ببین رپ یه اسبِ وحشیه که سوار کار نداره

نمی‌تونه کسی ازش توو ایران مایه حلال وار دراره

تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلافکار نداره

پس هر کی سَرِ میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره

اینه که تا قسط‌ها زیاد شد کم کم ورس‌ها کم شد

از اون طرف چه جرم‌هایی که با یه امضا حل شد

یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط

همینه تحمیلِ نظر نتیجه تخریب اثره

ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلاً

می‌گی بهتره خودم تکلیفو یکسره کنم

تا اینجا عمرم رو ضرر کردم هزینش هم می‌دم

من که تا همینجا اومدم پس بقیشم می‌رم

منی که از اعتماد بی جا هنوز آبستنم

ولی در نهایت می‌دونم اینو که باعث منم

دیدم اون‌ها که با خنده جلو میان ناکِس‌ترن

در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم

فهمیدم فقط پدر مادر می‌گه پسرم دخترم

بقیه که این اسمو ببرن مُفت برن

دخترم؟ با ولم کن حرکت کاملا فوله

یارو عَلَنی می‌خواد با چشم تو رو حامِلت کنه

میگه تو پسرمی قدمت رو چشممه

می‌بینی پاش برسه حاضره گردنتو بشکنه

هر کی می‌خواد شیکمتو سفره کنه

تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شده

من دیوونه می‌رم بیرون ولی عاقل میرم خونه

دیگه، هیچی نمی‌تونه منو غافلگیرم کنه

حتی اون که با شخصیت یه صدای سلامت

می‌گه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارم

می‌گی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه

فردا می‌بینی همونجاست یارو کارش همونه

اینه که شک از توو خیابون و کوچه میاد

و مغز تبدیل می‌شه به هوشِ سیاه

اینجا بچه تمرین می‌بینه با یه لحن محکم

اول از همه یاد می‌گیره اون بیرون همه گرگن

می‌فهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکر

و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کرد

توو اون سن آرزو‌هاش مثِ ناموسشه ولی

نابودی آرزو‌ها می‌شه آموزش بعدی

یعنی آینده‌هات بهت تحمیل شدن

بذار منظورمو یه جورِ دیگه تکمیل کنم

یادمه بچه بودم توو جمع یکی صدام کرد

بزرگ جمع بود یه کم نگام کرد

بهم گفت می‌خوای چی کاره شی بهش گفتم فضانورد

گفت پول رو زمینه دنبالش توو فضا نگرد

تو درس‌هاتو قبول شو فضا مضا پیشکشت

با دو تا جمله می‌خواست آرزو‌هام هیچ بشه

می‌دیدم همه نمه می ‌خندیدن زیرِ لبی

می‌خواستم که آب شم برم زیر زمین

الآن هم زیر زمینم وقتی خوردم از همه لگد

حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد

اونی که رو نداشت توو داشت ولی می‌دونست چشه

مُدام با خودش گفت از این بدتر هم می‌تونست بشه

هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند

می‌نویسم و می‌نویسم و بالا میره گردش خون

روزی رو می‌بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف

اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود

البته شاید فکر بکنی که موزیک شغل منه

ولی نه موزیک یه عشقه که تووم شعله وره

ولی در واقع این روزا هدف‌هام توو بیراهه اسیره

سن که میره بالا میفهمی بی‌مایه فطیره

اسم امروز هست فردا نه می‌گین چرا؟

خب فردا از ما بهترون میان ما می‌ریم کنار

نمه نمه دور و برتو خالی می‌کنن میبینی می‌پیچن

پس الان آینده رو می‌سازم می‌گیری چی می‌گم؟

یه وقتی می‌رسه پیر و چروکیده شی

خط‌های صورتت راه مرگو کروکی کشید

می‌خوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو

بذارم توو آب و تماشا کنم نوه‌هامو

توو ساحل باهاشون بازی می‌کنم گل می‌خورم

بعد خسته می‌شم رو ماسه‌ها شل می‌کنم

باده خیام می‌رم بالا به یاد ایام

یه حال کمیاب یه حس عجیب داره جریان

توو رگام، با این رویا سرگرمم فقط

حقیقت بهم گفت که برگردم عقب

انگار یه تکون یه زمین لرزه

منو دوباره برگردوند به همین لحظه…

 

به من راه چاهو یاد دادن نه راه و چاهو

افتادم توو چاه و همون جا رو آب و جارو

کشیدم، کی می‌تونست بره جلو بهتر از من

اینا که اسم بردی همه مثِ پسرمن

ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟

حالا تیکه می‌ندازن واسه ما شاه غلام شدن

اینا توو وان حموم خونشون ناخدا بودن

دُم در آوردن واسه ما ناقلا شدن

این همه سال کارو بینم کی دید؟

اینا می‌خوان بگم این زیرزمین اینم کلید؟

میکروفون توو دست تو یعنی اتم دست داعش

بهتره که این کلید بمونه دست صاحبش

نظر تو خودجوشه

سالم نیست بو میده کد روشه

منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین

صد تومنی پاره‌های لای هزاری

همین مونده اینا برام تِز بدن

فقط بهت این رو لای پرانتز بگم

ما خیلی کارا کردیم نگفتیم که ریا نشه

این روزا قضاوت هر کی أ رو قیافشه

واسه من این قصه‌ها عادیه

همه قاضی شدن، این استعداد ذاتیه

بری می‌گن فرار کرد وطن فروش

اگه بمونی هم می‌گن یارو اطلاعاتیه

زنده باد حاشیه، تو مغزش چیاست یارو

آدم حساب کار دستش میاد

کار درستو می‌کنی میگن قصدش ریاست

کاری هم نکنی میگن قلبش سیاست

من کارم غمگینه، چون بارم سنگینه

کمبود گذشته‌هام فقط با رپ تأمینه

وقتی زوار زندگیم داره راحت در میره

اون لحظ‌ست که خودکارم با کاغذ وَر میره

من رپ نکردم رو شکم سیری

واسه کَل کَل و بچه بازی یه کم پیریم

اون هم قابل احترامه، حاصل استعداده

چون حرف خاصی تووش نیست فاقد اعتباره

با رپ می‌شه در جنگ تاخت

با رپ می‌شه فرهنگ ساخت

با رپ می‌شه رویا رو نشون داد

با رپ با کلمه می‌شه دنیا رو تکون داد

مطمئن باش من این واژه‌ها رو

واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم

من این واژه‌ها رو بالا آوردم

از حقیقتِ تلخی که هضم نکردم

از روزگار می‌گذرم

نشونه می‌گیرم و توویِ خال می‌زنم

گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم

صدامو از توو شهر و خونه‌های میهنم می‌شنوم

 

از روزگار می‌گذرم

نشونه می‌گیرم و توویِ خال می‌زنم

گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم

صدامو از توو شهر و خونه های میهنم می‌شنوم

 

از روزگار می‌گذرم

نشونه می‌گیرم و تووی خال می‌زنم

گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم

صدامو از توو شهر و خونه‌هاش می‌شنوم

موندگار می‌شوم

 

ذهنم جوونه ولی مخ پیره

چشمم از دید زدن زن لخت سیره

وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره

به دفتری که ورق هاش داره به چخ میره

خب دیگه پف زیر جفت دیده‌هام

یعنی استرس و بی خوابی قفل ایده‌هامو

باید جمع کنم و بریزم به کل زیر پام

و تهش باید برم بی نتیجه مفت زیر خاک

افت خیز ما به قلم نوک تیز یاس

همه تووی خیابون‌هاییم با کلی نقاب

اونی که روبروته و داره گل میگه باهات

روی همه چیت دقیقه حتی کلیه‌هات

صبح می‌شه باز که البته صبح نیست وسط ظهره

وقت میره واسه خالی کردن عقده

نشستی به تماشای رفتن عمرت

عقربه تنده راه مصرف قرصه

تووی کله جای مغز معدن سربه

جایگزین آب شده شربت سرفه

نون تو خون توو خونه شده برکت سفره

هنر واسه هنرمندا مدرک جرمه

تهش فقط ازت می‌مونه دفتر کهنه

کف زمین بشینی در حسرت قله

توو بحث منطقی همیشه مَغلطه برده

اصل حرفو فقط جنگ و اسلحه گفته

 

از روزگار می‌گذرم

نشونه می‌گیرم و توویِ خال می‌زنم

گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم

صدامو از توو شهر و خونه های میهنم می‌شنوم

 

از روزگار می‌گذرم

نشونه می‌گیرم و تووی خال می‌زنم

گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم

صدامو از توو شهر و خونه‌هاش می‌شنوم

موندگار می‌شوم

 

کاراکتر اصلیه اول تا آخر داستانت منم

کارات شنیده شدن تنها دلیل بازتابت منم

تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آچهارت منم

تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم

با یه عطسه فیدی، یه مغز چرکی، لنگ بیتی

یه متلکی توو یه بحث جدی

البته مهم نیست که ببیننت به دید چی

واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی

 

بحث من یه خطر جدیه که پیش رومونه

نفوذ یه جنون که میکنه ریشه تو جونت

سکوت مرگباری که حس می‌شه توو خونه

وقتی هم خون توو شیشست هم شیشه توو خونه

اینا رو دیدیم بعد می‌ریم می‌گیم که دشمن زبونه

ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم

تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیم

و طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل دستی

 

می‌خوای به هر بهونه شده بهش بپری

چرا که فکر می‌کنی تو از همه فرشته‌تری

تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه

اینه که می‌خوای یه راست بری توو بهشت برین

می‌گی باید برم اینجا دیگه کلاً پوسیده

اینجا پر از یأسه، اونجا پُر از امیده

ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه

هر جا نقل مکان کنی بازم خونت بو میده

 

آزادی آرامش اینا حرف نمادین خودته

ولی خصلت‌هایی تو ما نهادینه شده که

هر جا بریم با ماست یه فاز عجیب و غریب

تضاد شدید بین سنت قدیم و جدید

تو میری اونجا اونا اینجا غارشونو کندن

حتی توی تحریم به ما بارشون رو پک پک

فروختن و خیلی ساده قالمونو کَندن

و حالشون رو کردن

ای ....... تک تک

تموم واژه‌ها رو نوشتم توو خلوتم

الان تو گوشت نیستم من در اصل تو کلّتم

فک زدم و میرم جلو همین خطو

تو می‌خوای سلیقتو بشنوی یا حقیقتو؟

اینا می‌گن سرکوب کنم حرفام رو بریزم توو خودم

 نه من حقیقت رو کشیدم رو خودم

می‌گن اونا که اصل زحمت رو کشیدن نخودن

راه که باز شد بقیه بشینن بخورن

نه

توو کَتم نمیره تو رو نمیدونم

ولی من راهِ بی نتیجه رو شروع نمی‌کنم

من از سرکوب رویاهای خودم سکو ساختم

دیگه چاقو توو رویای بقیه فرو نمی‌کنم

نظرات

0

دیگر منتشر شده ها

شب انتظار

شب انتظار

داریوش رفیعی
کوه قاف

کوه قاف

مهران مدیری
مادر

مادر

رضا بهرام
بی احساس

بی احساس

شادمهر